مهرسامهرسا، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

جيگيلي

تولد یک سالگی

                        تولد یک سالگی مهرسا جون با تم دختر توت فرنگی      لباس خوشگلش که خاله مریم براش دوخته بود.     میز پذیرایی      میز غذا      مهرسا و مهران پسرخاله عزیز و دوست داشتی (مهرسا مهران رو میان صدا میکنه) ...
23 مهر 1395

(خاطره زایمان) تولد مهرسا جون

امروز میخوام خاطره تولدتو بنویسم دخملی قشنگم .  روز سه شنبه 20 مرداد ساعت 8 صبح به همراه بابا مسعود و مامان و بابای خودم رفتیم بیمارستان لاله قرار بود ساعت 11 دکتر بیاد . استرس خیلی زیادی داشتم . تو  دلمم همش میخوندم لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستمممم. واقعا هم تو جهان دیگری بود. استرس بابا مسعود هم کمتر از من نبود. حدود 11:30 دکترم اومد اما اتاق عمل خالی نبود و حدود ساعت 1 ظهر منو بردن تو اتاق زایمان . خانم دکتر عزیزمحمدی خیلی مهربون و پر از انرژس مثبته . قبل از زایمان با هم درباره اسمت صحبت کردیم گفتم قراره بزارم مهرسا یعنی شبیه خورشید (زیباروی) آخه مثل خورشید وس...
22 مهر 1395

مامان مهرنوش میره سر کار

سلاممممممم خیلی وقته این وبلاگ و به روز نکردم .  مهرسا خانمی بدنیا اومد . واکس هاشو زد . بزرگ شد . یک ساله شد . از تولد یکسالگیش حتما بعدا عکس میزارم. الان تقریبا 14 ماهه است . او اول مهر مامان مهرنوش به شرکت برگشت البته 6 ماه بعد از مرخصی زایمان تو خونه دورکاری کرد و پیش مهرسا توپولی بود . خیلی شرایط سخت شد هم برای مامان هم برای مهرسا . دو روز اول کاری مامانی جون اومد پیشمون که مهرسا رو از خواب ناز بیدار نکنیم اما مهرسا خانم تا مامانش از کنارش پامیشد اونم بیدار میشد . روزها با مامانی جون و بابایی جون مشغول بازی بود تا ساعت 4 که مامان مهرنوش برسه پیشش . البته بعضی روزها خیلی خوب وقت میگذروند و بعضی روزها هم بداخلاقی میکرد و برا...
18 مهر 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جيگيلي می باشد